یه کمد دیواری دارم از بچگی ازش می ترسیدم 

همیشه فکر میکردم داخلش جن یا جونور هستش

(ترس های بچگی)

بعد ها که بزرگ تر شدم متوجه شدم اون یه جادوگر

هستش.

درست خوندید از کلمه ی جادوگر استفاده کردم

دلیلش هم اینه هر دفعه تو لباس های آویزون شده

یه چیز خوب (معمولا پول)

پیدا میکنم که باعث خوشحالی میشه.

حالا دیدین چرا بهش میگم کمد دیواری جادویی؟ 


همیشه آرزو داشتم ساعت ۱٠ صبح از خواب بیدار می شدم

و صبحانه مورد علاقمو (میوه های استوایی، آب انگور و)

استفاده کنم ولی در حقیقت 7 صبح بیدار میشم یه چایی

جوشیده با یه تیککه بربری بیات سق میزنم، بدو بدو میرم سر کار.

پانویس:از زندگیم راضی هستم و این مطلب صرفا جهت خنده ی

مخاطب هستش. 


به کافه چی گفتم یه  قهوه ی تلخ برای من بیاور
کافه چی با تعجب پرسید قهوه ی تلخ؟
این روزا همه قهوه شیرین سفارش میدن تا
تلخی روزگار رو کم کنه. اونوقت شما قهوه تلخ
میخوای؟
در جواب بهش  گفتم :روزگار من انقدر تلخ هستش
که قهوه تلخ شما پیش اون شیرین به حساب میاد.

تو زندگی بعضی از تلخی ها و ناراحتی ها هستش که با هیچ 

قندی نمیشه شیرینش کرد. 

بعضیا میگن دیدن دوست و رفیق و آشنا حال رو خوب میکنه. 

نمیگم اشتباه میگن اونا ولی من معتقدم دوست و آشنا چند ساعت 

بیشتر حالت رو خوب نمیکنن؛دور همی که تموم بشه دوباره تو مشکلات و

تنهایی خودت غوطه ور میشی و این روال هر روز تکرار میشه برات. 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

sendsong (سِند سانگ) برای ازمایش نهال گردو انجام پروژه های برنامه نویسی هر روز بیا ngwasiro سوالات آزمون استخدامی و مصاحبه | دانلود تست بهترین سایت